فریاد بی صدایم،، گوش شنیدنی تو
چون چشم چوبی ام من،، معنای دیدنی تو
در جای جای این تن،، در واژه واژه ی من
خونی ؛درون رگها ،،گرم دویدنی تو
مانند بال سنگی،، در کنج موزه هایم
جانی میان پرها،،شوق پریدنی تو
چون قلب شیشه ای من ،،نبض و نفس ندارم
مثل تپش رسیدی،، ذوق تپیدنی تو
بغض سیاه ابرم،،پیراهنی سیاهم
باران روشنایی،؟ شور چکیدنی تو
#مجید_مومن
#شعر_جدید
#عشق
#غزل_معاصر
#ادبیات
#حماسی