نقد کتاب هق هق آهن مجید مومن شاعر معاصر توسط بانو مینو گلستان دکترای ادبیات

نقد کتاب هق هق آهن
شاعران بعد از انقلاب از تفکرات و سبک های مختلفی پا بر عرصه شعر فارسی گذاشتند بعضی با تفکر کاملا انقلابی و جبهه و حماسی و بعضی در فضایی ارث رسیده از نیما و یارانش و تلاش های خوبی هم برای مدرنیته و پست و مدرن شد اما طیفی از شاعران استاد علی معلم دامغانی و یوسف علی میرشکاک..علیرضا قزوه و محمد رمضانی فرخانی و احمد عزیزی و هر کدام جهان و دنیایی در شعر عرفانیسم شطاح هستند عرصه ی بی انتهایی از عرفان نو در شعر را پایه گذاری کردند اما شاعری جوانتر و با انرژی به اسم مجید مومن راه این بزرگان را پیش گرفت اما سبک تازه تری را در پیش گرفت که خصوصیات ویژه ای داشت..یک زبان ساده تر و قابل فهمی را عرضه کرد..دو....تفکر حماسی و مدرن را با عرفان تلفیق کرده و از تلمیح کمتری در اشعار نسبت به بزرگان استفاده میکند..سه..ایشان تاکید و توان خود را بر شاعرانه گفتن می گذارد....و تاکنون چند مجموعه شعر از جمله آهسته تر از رویا و نقطه چین های جهان و هق هق آهن به عرصه چاپ رسانده که بنده در خصوص نقطه چین های جهان مطالبی را قبلا بیان کرده اما مجموعه هق هق آهن نسبت به مجموعه های قبلی ویژگی هایی دارد که بنده بیان می کنم...ایشان از مضامین قرآنی به نحوی استفاده میکند که انگار نه انکار این تصاویر از متن قرآن آمده است و اشعار  وجود خارجی دارد مانند
 روحت از لبهای حوا آمده
 بوی سیب باغ پشت قابها
و یا
 آواز الیاس نبی آید
 از آسمان با لحن سریانی
 در هر یک از اشعار زندگی متفاوتی در جریان هست و کلمات حس و فضا و موقعیت را به طور کامل به مخاطب منتقل میکنند به طوری که صداها هم به گوش مخاطب می رسد و تصاویر هم با چشم مخاطب دیده می شود
به گوشت می زسدفریاد خاری در بیابانی
صدای گردبادی بی سرانجام و گریزانی
 به گوشت می رسد فریاد شهری زیر خاکستر
 که دارد درد دل های غم انگیز و فراوانی
و یا
هو هو و هوهویش بگیرد دور دنیا را
دنیا شود دنیای پر اسرار و عرفانی
مجید مومن در طول سه مجموعه به پختگی شاعرانه و مقبولی رسیده و به گونه ی استادانه و خلاقانه از ردیف استفاده میکند به گونه ای که فقط نو بودن کلمه را ملاک قرار نمیدهد باید قافیه در کلیت شعر بنشیند و نشود کلمه ی دیگری را انتخاب نمود
 بی تو تلفیق غم و بغض و غروب و غصه ام
 رنگ بغضم از شب شام غریبان بیشتر
مرگ می آید سحر از لای درها بی صدا
مرگ را حس میکنم از سربداران بیشتر
اگر از بعد تصویرسازی به اشعار نگاهی بیاندازیم تصاویر متحرک و پویا و جاندار هستند و مانند یک نقاش ماهر شاعر سعی در نو آوری و خلاقیت کرده و در ضمن شاعر برای شاعرانه بودن از تصاویر سیاه و مبتذل استفاده نکرده و تصاویر، زلال و زیبا ارائه شده
رنگ پرهایت چنان شمس رهای آسمان
 چون کبوتر آمدی از لابه لای مثنوی
 و یا
 آیا تو مینشینی مثل پرنده آب
 از عهد شبنم و شوق بر شانه ی جهانم
مثل مجموعه نقطه چین هایی جهان مجموعه ی هق هق آهن نیر بسیار از واج آرایی و آهنگین بودن ابیات بهره برده است به گونه ای حرفه ای تر و گاه زیبا تر
 تو آن گنجی که کنج گنجه ی سینه نمیگنجی
 و یا
شبیه منطق اطیر از دل عطار می آید
 شاعر تسلطش بر تاریخ ائم از رنسانس و تاریخ پادشاهی ایران پیش از پیش شده و به حد قابل قبولی رسیده و این تسلط با حس شاعرانه ایشان به طرز شاعرانه ای گره خورده است
 ببین هم رنگ خاکستر شده اعماق چشمانم
 ببندم بر چلیپایی بسوزانم بسوزانم
 و یا
دو چشمم را درآورده کسی آغا محمد خان
 به جای چشمم از معدن رسیده گوهری دیگر..
مجید مومن عرفان را نیز به شیوه خود می بیند و لمس می نماید و سعی در نو آوری در این حوزه را نیز دارد
عارفم چون زائران کائنات
عاشقم؛ از تیره ی عین القضات

تا صدای صور نبضم می زند
مثل رود و چشمه ی آب حیات
و یا
مثل گل تذکره الاولیا
پر زده ام تا حرم کبریا
امام زمان را دوست دارد و انتظاری متفاوت را در اشعار تجربه می کند....در عین حال شاعری آزاد و عدالت طلب بوده و هست و بنده با خواندن تمام اشعار به این نتیجه رسیده ام
 و بالاخره مجید مومن مانند استاد احمد عزیزی مرگ را نهایت آرامش و زیبا وبه گونه ای متفاوت به نمایش میگذارد و حرف آخرش در مورد مرگ این که مرگ دریچه ای است به دنیایی ناشناخته و زیبا.. مانند اشکی از تبار رود سنگان
 از چشم های سربی تهران جدا شد
 و یا نیمه شب از عمق دو چشمی زلال
مرگ رسد چون ملک قو سپید..
#دکتر_مینو_گلستان
#استاد_ادبیات_زبان_شناس

نقد کتاب دستور زبان عشق قیصر امین پور توسط شاعر معاصر و نقاد ادبی مجید مومن

بسمه تعالی
نقد غزلهای کتاب دستور زبان عشق قیصر امین پور توسط #شاعر_پژوهشگر_مجید_مومن
در غزل معاصر شاعران بزرگ نیمایی مانند فروغ فرخزاد با یک غزل مهدی اخوان ثالث با چند غزل و احمد شاملو با یک غزل و نصرت رحمانی با چند غزل و منوچهر نیستانی و اسماعیل خویی و نادر نادر پور و عمران صلاحی و حسین منزوی و سمین بهبهانی و بهمنی با غزلیات بسیار
نوگرایی و مضمون و زبان نوین را وارد غزل کردند و راه را برای سرودن غزل معاصر هموار کردند ودر غزلیات هر کدام از عزیزانی که ذکر شد اتفاق های شاعرانه ی بسیاری افتاد و قالب غزل که مدتی مهجور بود دوباره جان گرفت ...شاعرانی مانند قیصر امین پور...مرتضی امیری اسفندقه..سلمان هراتی از گروه شاعرانی بودند که چند خصوصیت مشترک را دارا بودند...یک..اجتماعی سرایی..دو..عدالت محوری..سه نگاه حماسی به شعر و زندگی چهار...مطرح نبودن قالب..این شاعران در هر قالبی کاملا موفق عمل کردند..اما قیصر امین پور نسبت به کلیه شاعران معاصر و حتی هم گروهیهای خود ویژگیهایی دارد که بنده بیان میکنم..تمام قالب های شعر قیصر امین پور از لحاظ ادبی دارای جایگاه ویژه ای هستند که در این مقاله بنده به غزلیات کتاب دستور زبان عشق خواهم پرداخت
قیصر تعقل و فلسفه را آمیخته با حقیقت و شاعرانگی به زبان ساده و همه فهم بیان کرده به گونه ای که ابیات همیشه در ذهن مخاطب بنشیند
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد

خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
و یا
فوت و فن عشق به شعرم ببخش
تا نشود قافیه اندیشتر
تصویرهای خیالی قیصر با حکمتی از گونه ی قیصر همراه شده به نحوی که مخاطب به غیر از کتاب قیصر هیچ کدام از تصاویر ارائه شده را در جایی دیگر نمی یابد و امتداد تصاویر را می تواند تصور کند
با دستهایت پل زدی ای نبض آبی
بر شانه های من پلی تا بی نهایت
و یا
آسماندریای جنگلکوه من
و یا
آفتابی بود ،ابری شد ولی باران نداشت
رعد برقی زد ولی رگبار برگ زرد شد
بر خلاف شاعران تیره نگر قیصر سبکی روشن و سراسر امید و زندگی را در اکثر اشعار پیش گرفته و امید و زندگی و روشنی و عشق را به قلب ها هدیه میکند و با هر بیت سعی می کند شادی و شعف را هدیه چشمان بینندگان کند
ای حسن یوسف دکمه ی پیراهن تو
دل می شکفد گل به گل از دامن تو
و یا
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب بلکه در دل گل کند لبخندهای ما
قیصر به راحتی مضمون پیدا میکند و راحتتر مضمون خود را با ابزارهای دم دستی به نهایت زیبایی می کشاند مانند یک خراط که از چوب با یک چاغوی ساده مجستمه ای بی نظیر در می آورد
ای از بهشت باز دری پیش چشم تو
افسانه ایست حور و پری پیش چشم تو

صورتگران چین همه انگار خوانده اند
زیباشناسی نظری پیش چشم تو
قیصر تلخی را هم زجرها را هم در این روزگار معاصر با عینک زیبا بینی تماشا میکند..تجربه های بد را هر چه بر او گذشته در شعرش زیبا شده است
بر زمین افتاد چون اشکی ز چشم آسمان
....
بعد هم تبعید و زندان ابد شد در کویر
عین مجنون از پی لیلا بیابانگرد شد

کودک دل شیطنت کرده است یک دم در ازل
تا ابد از دامن پر مهر مادر طرد شد
و یا
دلم خوش است به گلهای باغ قالی ها
که چشم باران دارم ز خشکسالی ها
قیصر امین پور شاعریست که آهنگ و موسیقی و ریتم کلمات گاهی او رامسخ می کند و سخت تحت تاثیر ریتم بر کلمات می راند تا اینکه تعقل متوقفش کند
گم شدی ای نیمه ی سیب دلم
ای من من ای تمام روح من

ای تو لنگرگاه تسکین دلم
ساحل من کشتی من نوح من
و یا
پیش بیا پیش بیا پیش تر
تا که بگویم غم دل بیشتر

داغ تو را از همه داراترم
درد تو را از همه درویشتر
از تمام عزیزان خواهش میکنم که کتاب دستور زبان عشق را مطالعه کنند تا با خلاقیت ها و توانمندهای زنده یاد قیصر امین پور بیشتر آشنا شوند...

#دستور_زبان_عشق_قیصر_امین_پور
@momenghazal